ستاره های دریایی

با پرداخت ماهانه ده هزار تومان می توانیم یک ستاره دریایی را نجات دهیم و به دریا بازگردانیم. وعده ما، اول هر ماه. بسم الله

ستاره های دریایی

با پرداخت ماهانه ده هزار تومان می توانیم یک ستاره دریایی را نجات دهیم و به دریا بازگردانیم. وعده ما، اول هر ماه. بسم الله

آمار مدرسه های ابتدایی منطقه جوادیه شهرستان بجنورد

سلام خدمت همگی. تا همین الان حدود ششصد هزار تومن جمع شده برای این مدرسه که آقای مدیر مهربون از دوستی کتاب و لوازم التحریر معادل هشتصد هزار تومن خرید کرده اند که به بچه ها داده میشه. بقیه مبلغ هم بعدا بهشون میدن. امیدوارم به زودی هم این مبلغ جمع بشه.  

و البته اینم باید بگیم که آقای مدیر مهربون بازنشسته شده اند اما چون عضو مجمع خیرین مدرسه یار اون شهرستان هستند، خود انجمن همه این اختیارات رو به ایشون داده اند.

دنبال لباس گرم و کیف هم برای بچه هاهستیم. حالا من آمار بچه ها رو میدم، ببینید کدومتون بضاعت دارید. کلا سه تا مدرسه ابتدایی هست اینجا. دو تا پسرونه، دو تا دخترونه

مدرسه ابتدایی پسرانه: 

کلاس اول: 60 ستاره دریایی

کلاس دوم: 55 ستاره دریایی

کالس سوم: 45 ستاره دریایی 

کلاس چهار: 26 ستاره دریایی  

مدرسه ابتدایی پسرانه (مقطع ابتدایی دوم):  

کلاس چهارم: 66 ستارده دریایی 

کلاس پنجم: 97 ستارده دریایی 

کلاس ششم: 105 ستارده دریایی 

 

مدرسه ابتدایی دخترانه: 

کلاس اول: 44 ستاره دریایی 

کلاس دوم: 28 ستارده دریایی 

کلاس سوم: 25 ستارده دریایی 

کلاس چهارم: 70 ستاره دریایی 

کلاس پنجم: 80تارده دریایی 

کلاس ششم: 80 ستارده دریایی 

 

من خیلی دلم میخواست یه کارخونه لبنیات اون طرفها پیدا می کردیم لااقل هفته ای دو سه روز به بچه ها بتونیم شیر بدیم. اگه کسی آشنایی داره، خبرمون کنه لطفا. 

دستهای سبز شما رو به دستهای خدا می سپاریم. 

یه بار دیگه شماره کارت ایشون رو براتون می نویسم:  

آقای محمدرضا انتظاریان 

6679    5575    9972    6037 

نذر آگاهی

این روزها، از هر جا رد میشیم، بساط عزاداری به پاست و هرکی با نیت و ظن خودش تو این مراسم میره و میاد. خیلی خرج میشه. از هزینه مداح و برپا کردن تکیه بگیر تا هزینه های خورد و خوراک. از همه قبول باشه ان شاءالله. 

من نشستم فکر کردم من کجای این جریانم؟ اصلا کل جریان چی بوده؟ یه واقعه ای هزار و چهارصد سال پیش اتفاق افتاده. تا الان هم زنده نگه داشته شده. ولی حتما حضرت پیامی به جز خوردن و نذری دادن داشته. اون پیام واقعا چی بوده؟  

حضرت چی میخواسته بگه؟ 

و این حقیر به این نتیجه رسیدم که بزرگترین پیام امام حسین، آگاهی بوده. ایشون برای آگاهی قیام کردند. برای اصلاح امت جدشون. قطعا در این نذری پزون های این دوران، خیلی از نیازمندان بهره می برند. ولی ولی ولی من فکر کردم یه جنبه دیگه نذر، میتونه نذر آگاهی باشه. 

پس به سراغ یه منطقه محروم رفتم.  مدرسه جوادالائمه، محله جوادیه، در شهر بجنورد از توابع استان خراسان شمالی.  

اونجا مدیری رو پیدا کردم که داره مدرسه جواد الائمه رو اداره می کنه. مدرسه ای که حدود صد و هفتاد دانش آموز پسر ابتدایی داره. ولی بنا به شرایط منطقه، این بچه ها اکثرا یا بی سرپرست هستند یا بدسرپرست. اما این مدیر، این مدرسه رو تبدیل به یه بهشت کرده برای بچه ها. در و دیوار رو که نگاه می کنیم، چیزی از بهشت برامون تداعی نمیشه. ولی عمیق تر که میشیم، مدیری رو می بینیم که بهترین رفتار رو با بچه ها می کنه و تمام مدت فکر و ذکرش ارتباط با خیرینه. که بتونه لااقل یه وعده غذای گرم بده به بچه ها.   

 

اکثرشون، بچه های کار هستند. چه بسا با وزنه و یا رایت و لنگ میان مدرسه که بعداز ساعت مدرسه، برن کار کنند. سیری آدمهای دیگه رو اندازه بگیرند و پولی دربیارن برای خواهر و برادر گرسنه شون. زمینه برای بزهکاری این بچه ها خیلی زیاده. چون اکثرا پدر و مادری رو سرشون نیست. یا اگرم باشه خود اونا مورد دارند. پس حرجی بهشون نیست اگه به راه خلاف کشیده بشن. 

اما این مدیر،  

بچه ها رو تو مدرسه نگه میداره. مدرسه رو تبدیل به جایی میکنه که تفریح بچه ها می شه مدرسه. براشون کلاس اخلاق میذاره و از نزدیک باهاشون ارتباط برقرار می کنه. باهاشون حرف میزنه و درد دلشون رو می دونه. حتی گاهی ماشین میاره و سر بچه ها رو کوتاه می کنه. گاهی هم به بچه ها صبحانه میده. که البته همه این کارها با دست خالی خیلی سخته. ولی عشق، همه اینا رو آسون می کنه. 

 یه بچه هم که خلافکار نشه، خیلی خوبه. یه ستاره دریاییه که به دریا برگردونده میشه. کسی چه میدونه. شاید از تو همین بچه ها، جراح و مهندس و معلمهای خوبی بیرون بیاد. که فردا به درد بچه های ما بخوره.   

این مدیر با این دیدگاه با چنگ و دندون بچه ها رو نگه داشته.  

امسال ما تصمیم داریم نذرهای ایام محرم رو، دیگه خرج شکم نکنیم. حتی غذا نپزیم و به نیازمندان هم ندیم. امسال میخوایم نذرهامون رو نذر آگاهی کنیم. بدیم کتاب و دفتر و سوخت برای مدرسه. برای جایی که داره آدمهای فردا رو می سازه.  

این مدیر عزیز، اسمشون آقای «محمدرضا انتظاریان» است. تو نت هم سرچ کنید، در موردشون مطلب زیاد است. دو تا وبلاگ هم دارند که از دلتنگی هاشون نوشته اند. از دستهای خالی و آرزوهای کوچیک و بزرگ برای بچه های عزیزی که دارند بزرگ میشن و احتمال هر گونه انحرافی براشون هست. 

این شماره کارت ایشونه. من باهاشون صحبت کردم و قرار شده نذرهای تاسوعا عاشورای امسال رو خرج آگاهی این بچه ها کنیم. اون منطقه سرده. سوخت کمه. می شه سوخت و کتاب و دفتر بچه ها رو با نذری هامون جور کنیم. این بچه ها به سرانجام برسن، دو تا بذهکار کم میشه. اون بذهکارها هم نمیان شهر و به بچه من و شما مواد نمیدن. میشن دکتر و بچه های ما رو معالجه می کنند. به همین سادگی، به همین قشنگی. 

آقای محمدرضا انتظاریان 

6679    5575    9972    6037 

من با چند نفر که صحبت کردم، خیلی استقبال کردند. گفتند حتی می تونند ماهی ده بیست هزار تومن ثابت کمک کنند. این مبالغ برای ما کم و ناچیزه. تا سر خیابون میریم، ده تومن خرجموم میشه بدون اینکه چیز به درد بخوری خریده باشیم. ولی وقتی جمع میشه، می تونه یه شلوار بشه واسه یکی از اون بچه ها. یا پول کیف چند تاشون. که مجبور نشن تو گونی برنج، کتاب و دفترهاشون رو ببرن مدرسه. 

من از همین جا دست همه عزیزانی رو که کمک می کنند می بوسم. توکل به خدا. خود خدا کمکون کنه.